به من چیزی بده از موج و شبنم
به من چیزی بگو از ماه و ماهی
صدام کن تا که در واشه به رویا
که رد شم از شبستان تباهی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
وقت بخير
سلام بر رفیقان
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
slmنوشته اصلی توسط sadegh1
سلام بر رفیقان
...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
chete...
طبیعیه ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
esmet milik?
میلاد
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 7 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 7 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول