اونا که خوندن درد مارو ،
رفتن ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
مرا به هیچ بدادی و من هنوز برآنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
غروب سه شنبه ، خاکستری بود ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
به خودم هی زدم ، از اینجا برو ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
اما موش خورده ، شناسنامه ی من ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
آخ ، اگه بارون بزنه ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
جمعه ،
حرف تازه ای برام نداشت
هر چی بود ،
پیش تر از این ها گفته بود ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
نه جای دارم برم
نه کسی رو دارم ببینم
متاسفم واسه خودم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
در حال حاضر 7 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 7 مهمان ها)