دکترم تجویز کرده شعردرمانی کنم
روبه روی چشمهای تو غزلخوانی کنمشعر فروردینی و اردیبهشتی منع کرد
گفت باید نسخه را پاییزوآبانی کنماوخودش تاکیدکرده محضرچشمان تو
دیده راوقت سرودن خیس وبارانی کنم
تا که من بهره برم ازگرمی آغوش تو...
برخی از قافیه ها را من زمستانی کنم
گفت باید سرزده راهی شوی درخانه ام
من تو را بی دعوتی دعوت به مهمانی کنم!!!!!
.
یک غزل کافیست آن را سر ببرم بهر تو
من همان یک راس را پای تو قربانی کنم
گفت بایدروبه روی تو بریزد خون او...؟!!
قبله ام یعنی شوی تو،نامسلمانی کنم....
.
پس بیاای قبله ی من تا بخوانم یک دعا
روبه روی چشمهای توغزلخوانی کنم...
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]عشق بازی کار فرهاد است و بس
دل به شیرین داد و دیگر هیچکس
مهر امروزی فریبی بیش نیست
مانده ام حیران که اصل عشق چیست ؟
افتخارم همه اين است كه در ياد منى،
هرچه ديدم همه زشت است تو زيباى منى،
گرچه از فاصله ی ماه به من دورترى،
ولى انگار همين جا و همين دور وبرى...!!!
فال حافظ زدنت از پی دلتنگی کیست؟
ما که هر لحظه به یاد تو و دلتنگ توییم،
هر ستاره یه نشان از غم و دلتنگی من،آسمان را بفرستم که بدانی همه جا یاد توییم...!!!
با تواَم عشق قسم خورده ي پنهاني ِمن
با تواَم بي خبر از حال و پريشاني ِ منبا تواَم لعنتيِ خالي از احساس بفهم
بي قرارت شده ام شاعره ي خاص بفهملعنتي خسته ام از دوري و بي تاب شدن
پاي دلگيرترين خاطره ها آب شدن
لعنتی خسته ام از حال بدم، زخم نزن
بی تو محکوم به حبس ابدم، زخم نزن
باورم كن كه به چشمان تو معتاد منم
پادشاهي كه به جنگ آمد و افتاد منم
قافيه باختم و شعر سرودم
به هر كس كه تو را بیند، حسودم
نفسم بندِ تو و درد مرا مي خواند
بعدِ تو حسرت دنیا به دلم مي ماند
در حال حاضر 6 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 6 مهمان ها)