قربونت
پسر خاله مادرم بود ، نزدیک 50 سالش بود ... سکته قلبی کرددم غروب بود داشت توو باغچه حیات خونشون کار میکرد خدا بیامرز همه چی توو حیات ش کاشته بود ... که یهو میگه نمیدونم چرا توو سینه م خیلی درد میکنه یهو میفته زمین سیاه میشه در جا فوت میکنه... پسر خالم اون روز اونجا بود زنگ زد 115 بردنش بیمارستان گفتن سکته قلبی کرده
![]()
خدا بیامرز شغلش اوستا بنا بود خیلی زحمت کشید خود من خیلی باش کار کردمخدا رحمتت کنه اوستا حسن ... دیروز مراسم هفت ش بود
خدا نکنه هادی جان از این حرفا نزن![]()
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
پس من چی![]()
در حال حاضر 6 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 6 مهمان ها)