the witch = مقوا
the witch = مقوا
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
تو بیرون میکنی غم را
قفس بشکن پَرم پرواز می‌خواهد
لبم ساقی غزل پرداز می‌خواهد
دلم در این سکوت ِ یخ صدای زخمه شهناز می‌خواهد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
داری راه میوفتی ...نوشته اصلی توسط R A S O O L
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
جدی خیلی مزخرف بود 4تا بازیگر اوسکول آوردن فقط کسشر میگفتن ! داشت وسط فیلم خوابم میگرفتداری راه میوفتی ...
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
دهنت صاف نامجو پشمام ریخت
امروز از هم گسستم اگه بال و پر شکستمُ به پرتگاه غم، رسیده گامهای من
چو غرق خاطراتمو غریق بی نجاتمو بی خواب و زابه راهمو طوفان حال من
حیف یه ثانیه که بخوای اینو ببینی
پشت این میله مگر مرگ خلاصم بکند ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
Cold Prey
سه گانه اینو ببین
در حال حاضر 4 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 4 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول