بوسه های تو
گنجشککان پرگوی باغ اند..
و پستان هایت کندوی کوهستان هاست
و تنت
رازیست جاودانه
که در خلوتی عظیم
با من اش در میان میگذارند...
تن تو آهنگی است
و تن من کلمه ای که در آن مینشیند
تا نغمه ئی در وجود آید:
سرودی که تداوم را میتپد..
در نگاهت همه ی مهربانی هاست:
قاصدی که زندگی را خبر میدهد
و در سکوتت همه ی صدا ها:
فریادی که بودن را تجربه میکند..