نوشته اصلی توسط Milik
خامی رو خامی یا نه حالا داش ،
که کوچه ی مشتی ها کم بالا داشت ...
یه شبایی داریم که صبح‌ش درمانگاهم
با این حال تنها عین مرد وایستادم عین مرد وایستادم
خامی رو خامی یا نه حالا داش ،
که کوچه ی مشتی ها کم بالا داشت ...
یه شبایی داریم که صبح‌ش درمانگاهم
با این حال تنها عین مرد وایستادم عین مرد وایستادم
⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
فراموش مي‌شوي گوي که هرگز نبوده‌اي⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀
ندی بزنیم ناراحت میشم، حالیته؟
اونا که گندم سهم روزشون بودیه شبایی داریم که صبح‌ش درمانگاهم
با این حال تنها عین مرد وایستادم عین مرد وایستادم
امروز خرج این داس ها رو میدن ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
خان دایی چیلیکِ آخرو زد تو رگ و گُف: ﻣﻦ ﺁﺧﺮﺷﻢ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ، ﻣﺎ ﻣﺮﺩﺍ ﻫﻤﻤﻮﻥ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﻢ ﯾﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﯾﮑﯽ ﺑﺪﺗﺮﯾﻢ.
بعد سالیان سال بازگشتم
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
خوب کردی
بیا برو ای توبعد سالیان سال بازگشتم
اونا که گندم سهم روزشون بود
امروز خرج این داس ها رو میدن ...
باخودم بدم و الا دست به خیرم
⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
فراموش مي‌شوي گوي که هرگز نبوده‌اي⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀
در حال حاضر 5 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 5 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
