○● چت روم بروبکس بارانی ™●○

[KamkarDel]

سپاسگذارم فرزندم خدایان تو را حفظ کنند.(sm127)

(sm19)

[Am!r]

(sm10)

[KamkarDel]

(sm176)

[Hadi]

(sm50)

[Hosseiin]

(sm19)

[Milik]

(sm50)

[Milik]

بُوَد آیا که خرامان ز درم باز آیی
گره از کار فروبسته ی ما بگشایی ... (sm50)

[Milik]

نظری کن که به جان آمدم از دلتنگی ،
گذری کن که خیالی شدم از تنهایی ... (sm50)

[Milik]

گفته بودی که بیایم چو به جان آیی تو ،
من به جان آمدم اینک تو چرا می نایی ... [فقط کسانی که در سایت عضو هستند قادر به مشاهده لینک ها هستند]

[Milik]

بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال ،
عاقبت چون سر زلف تو شدم سودایی ... (sm50)

[Milik]

همه عالم به تو می بینم و این نیست عجب ،
به که بینم که تویی چشم مرا بینایی ... (sm50)

[Milik]

پیش از این گر دگری در دل من می گنجید ،
جز تو را نیست کنون در من گنجایی ... (sm50)

[Milik]

جز تو اندر نظرم هیچکس می ناید ،
وین عجب تر که تو خود روی به کس ننمایی ... (sm50)

[Milik]

گفتی از لب بدهم کام عراقی روزی ،
وقت آن است که آن وعده وفا فرمایی ... (sm50)

[Milik]

بیا که بی تو به جان آمدم ز تنهایی ،
نماند صبر و مرا بیش از این شکیبایی ... (sm50)

[Milik]

بیا که جان مرا بی تو نیست برگِ حیات ،
بیا ، بیا که چشم مرا بی تو نیست بینایی ... (sm50)

[Milik]

ز بس که بر سر کوی تو ناله ها کردم ،
بسوخت بر من مسکین دلِ تماشایی ... (sm50)

[Milik]

ز چهره پرده برانداز ، تا سر اندازی ،
روان فشاند بر روی تو ز شیدایی ... (sm50)

[Milik]

دلی دارم ، چه دل محنت سرایی ،
که در وی خوشدلی را نیست جایی ... (sm50)

[Milik]

دلِ مسکین چرا غمگین نباشد ،
که در عالم نیابد دل ربایی ... (sm50)

[Milik]

چگونه غرقِ خونابه نباشم ،
که دستم می نگیرد آشنایی ... (sm50)

[Milik]

بمیرد دل چو دلداری نبیند ،
بکاهد جان چون نبود جان فزایی ... (sm50)

[Milik]

بنالم بلبل آسا چون نیابم ،
ز باغِ دلبران بوی وفایی ... (sm50)

[Milik]

نه دل را در تحیر پای بندی ،
نه جان را جز تمنی دلگشایی ... (sm50)

[Milik]

درین وادی فرو شد کاروان ها ،
که کس نشنید آواز درایی ... (sm50)

[Milik]

درین ره هر نفس صد خون بریزد ،
نیارد خواستن کس خونبهایی ... (sm50)

[Milik]

دلِ من چشم می دارد کزین ره ،
بیابد بهر چشمش توتیایی ... (sm50)

[Milik]

چه خوش باشد که دلدارم تو باشی ،
ندیم و مونس و یارم و باشی ... (sm50)

[Milik]

دلِ پُر درد را درمان تو سازی ،
شفای جانِ بیمارم تو باشی ... (sm50)

[Milik]

اگر جمله جهانم خَصم گردند ،
نترسم ، چون نگهدارم تو باشی .. (sm50)

[Milik]

همی نالم چو بلبل در سحرگاه ،
به بوی آنکه گلزارم تو باشی ... (sm50)

[Milik]

چو گویم وصفِ حُسنِ ماهرویی ،
غَرَض زان زلف و رخسام تو باشی .. (sm50)

[Milik]

اگر نامِ تو گویم وَر نگویم ،
مرادِ جمله گفتارم تو باشی ... [فقط کسانی که در سایت عضو هستند قادر به مشاهده لینک ها هستند]

[Milik]

از آن دل در تو بندم ، چون عراقی ،
که می خوام که دلدارم تو باشی ... (sm50)

[Milik]

یک نظر مستانه کردی عاقبت ،
عقل را دیوانه کردی عاقبت ... (sm50)

[Milik]

با غمِ خود آشنا کردی مرا ،
از خودم بیگانه کردی عاقبت ... (sm50)

[Milik]

در دلِ من گنجِ خود کردی نهان ،
جای در ویرانه کردی عاقبت ... (sm50)

[Milik]

سوختی در شمعِ رویت جان من ،
چاره ی پروانه کردی عاقبت ... (sm50)

[Milik]

قطره ی اشکِ مرا کردی قبول ،
قطره را دُر دانه کردی عاقبت ... (sm50)

[Milik]

کردی اَندر کُلِ موجودات سیر ،
جانِ من کاشانه کردی عاقبت ... (sm50)

[Milik]

زُلف را کردی پریشان خلق را ،
خان و مان ویرانه کردی عاقبت ... (sm50)

[Milik]

مو به مو را جای دل ها ساختی ،
مو به دل ها شانه کردی عاقبت ... (sm50)

[Milik]

در دهان خلق اَفکَندی مرا ،
فیض را افسانه کردی عاقبت ... (sm50)

[Milik]

گُداخت جان که شود کارِ دل تمام و نشد ،
بسوختیم در این آرزوی خام و نشد ... (sm50)

[Milik]

رواست دَر بَر اگر می تَپَد کبوتر دل
که دید در ره خود پیچ و تابِ دام و نشد ... (sm50)

[Milik]

پیام داد که خواهم نشست با رندان ،
بِشد به رِندی و دُردی کشیم نام و نَشد ... (sm50)

[Milik]

به کوی عشق مِنَه بی دلیل راه قدم ،
که من به خویش نِمودم صد اِهتمام و نشد ...(sm50)

[Milik]

فَغان ، فغان که در طَلب گنج نامه ی مقصود ،
شدم خراب ، جهانی ز غم تمام نشد ... (sm50)

[Milik]

دَریغ و درد که در جستجوی گنجِ حضور ،
بَسی شدم به گدایی بر کِرام و نشد ... (sm50)

[Milik]

هزار حیله برانگیخت حافظ از سر فکر ،
در آن هَوس که شَود آن نِگار رام ، نشد ... (sm50)

[Milik]

جانا مرا چه سوزی چون بال و پر ندارم ،
خونِ دلم چه ریزی چون دل دِگَر ندارم ... (sm50)

[Milik]

در زاری و نزاری چون زیر سنگ زارم ،
زاری مرا تمام است چون زور و زَر ندارم ... (sm50)

[Milik]

گَر پرده های عالم در پیشِ چشم داری ،
گر چشم دارم آخر چشم از تو بَر ندارم ... (sm50)

[Milik]

در پیشِ بارگاهَت از دور بازماندم ،
کَز بیم دور باشد روی گُذر ندارم ... (sm50)

[Milik]

روزی گَرَم بِخوانی از بَس که شاد گَردم ،
گَر رَه بُوَد بر آتش بیمِ خطر ندارم ... (sm50)

[Milik]

عالم پُر است از تو ، غایب منم زِ غِفلت ،
تو حاضری ولیکن من آن نَظر ندارم ... (sm50)

[Milik]

نه نه تو شمعِ جانی پروانه ی توام من ،
زان با تو پَر زَنم من کَز تو خبر ندارم ... (sm50)

[Milik]

خَبرت خرابتر کرد جَراحت جُدایی ،
چو خیالِ آب روشن که به تِشنگان نَمایی ... (sm50)

[Milik]

تو چه اَرمغانی آری که به دوستان فِرِستی ،
چه از این بِه ارمغانی که تو خویشتن نَمایی ... (sm50)

[Milik]

بِشُدی و دل بِبُردی و به دست غم سَپُردی ،
شب و روز در خیالی و نَدانمت کجایی ... (sm50)

[Milik]

تو جَفای خود بِکَردی و نه من نمی توانم ،
که جَفا کُنم وَلیکن نه تو لایقِ جَفایی ... (sm50)

[Milik]

چه کنند اگر تحمل نکنند زیردستان ،
تو هر آن سِتَم که خواهی بِکُنی که پادشاهی ... (sm50)

[Milik]

دلِ خویش را بِگفتم چو تو دوست می گرفتم ،
نه عَجب که خوبرویان بِکنند بی وفایی ... (sm50)

[Milik]

سُخنی که با تو دارم به نسیم صبح گفتم ،
دِگری نمی شناسم تو بِبَر که آشنایی .. (sm50)

[Milik]

من از آن گُذشتم ای یار که بِشنوم نصیحت ،
برو ای فَقیه و با ما مَفروش پارسایی ... (sm50)

[Milik]

تو که گُفته ای تامل نَکنم جمالِ خوبان ،
بِکُنی اگر چو سعدی نَظری بیازمایی ... (sm50)

[Milik]

دَرِ چَشم بامدادان به بِهشت بَرگُشودن ،
نه چُنان لَطیف باشد که به دوست بَرگشایی ... (sm50)

[Milik]

بارانِ اَشکم می رَود وَز ابرم آتش می جَهَد ،
با پُختگان گوی این سُخن سوزش نباشد خام را ... (sm50)

[Milik]

سعدی نصیحت نَشنود وَر جان دَر این رَه می رود ،
صوفی گِران جامی بِبَر ، ساقی بیار آن جام را ... (sm50)

[Milik]

بروی دلبر گر مایل هستم ،
مکن منعم گرفتار دل هستم

خدا را ساربان آهسته میران ،
که من وامونده ی این قافله هستم ... (sm50)

[Milik]

غمِ عالم همه کردی ببارُم
مگر مو لوِکِ مستِ سر قَطارم ...

مَهارم کردی و دادی به ناکَس ،
قُزودی هر زمان باری به بارم ... (sm50)

[Milik]

شُتر از بار می ناله من از دل ،
بنالیم و بریم منزل به منزل

شتر می ناله از سنگینی بار
منم نالم که دور افتادم از یار ... (sm50)

[Milik]

تو خود گفتی که مو مَلاح مانم ،
به آبِ دیدهِ گان کَشتی بِرانم

هَمی ترسُم که کشتی غرق وایو
درین دریای بی پایان بمانُم ... (sm50)

[Milik]

بیا کَز دیده جیحونی بسازیم ،
بیا لیلی و مجنونی بسازیم

فریدون عزیز از دستِ ما رفت ،
بیا کَز نو فریدونی بِسازیم ... (sm50)

[Milik]

بیایید ، بیایید که جانِ دلِ ما رَفت ،
بِگریید ، بگریید که آن خنده گُشا رفت

دِگَر شمع میارید که این جمع پراکَند ،
دِگَر عود مَسوزید کزین بزم صفا رفت ... (sm50)

[Milik]

لبِ جام مَبوسید که آن ساقی ما رفت ،
رَگِ چَنگ بِبُرید که آن نَغمه سرا رفت

سَر راه نشستیم و نشستیم و شب افتاد ،
بپُرسید ، بپرسید که آن ماه کجا رفت ... (sm50)

[Milik]

گُلِ پَرپر کجا گیرم سُراغت ،
صدای گریه می آید زِ باغِت

صدای گریه می آید شب و روز ،
که می سوزه دلِ بلبل زِ داغت ... (sm50)

[Milik]

دَلُم زار و حَزینه چون ننالم ،
وجودم آتَشینه چون ننالم

بِمو واجَن که چون و چند نالی
چو مرگُم در کمینه چون ننالم ... (sm50)

[Milik]

درختِ غم به جونم کرده ریشه ،
به درگاه خدا نالُم همیشه

رفیقان قَدر یکدیگر بدونید ،
اَجَل سنگ است و آدم مثل شیشه ... (sm50)

[Milik]

دلا بِنال که یاران نازنین رفتند ،
به غم نشین که رفیقان بیفَرین رفتند ... (sm50)

[Milik]

دلِ شِکسته ی ما را به آتش افکَندند ،
اگر چه خود به سوی روضه ی بَرین رفتند ... (sm50)

[Milik]

به اهل دَهر میامیز و گوشه ای بِنِشین ،
که هَمدمان وفاپیشه گُزین رفتند ... (sm50)

[Milik]

هنر مَجوی که بازار فَضل رایِج نیست ،
از آن جهت که بزرگان نُکته بین رفتند ...(sm50)

[Milik]

طُفیل هستی عشقند آدمی و پَری ،
اِرادتی بِنَما تا سعادتی ببری

بِکوش خواجه و از عشق بی نَصیب مباش ،
که بنده را نَخرد کَس زِ عَیبِ بی هُنری ... (sm50)

[Milik]

تو خود چه لُعبتی ای شهسوارِ شیرین کار ،
که در برابر چَشمی و غایب از نَظری

هِزار جانِ گِرامی بسوختِ زیر ِ غیرت ،
که هر صَباح و مَسا شَمع مَجلسِ دِگَری ... (sm50)

[Milik]

به بوی زُلف و رُخَت می رَوند و می آیند ،
صَبا به غالیه سایی و گُل به جِلوه گَری

دعای گوشه نِشینان بَلا بِگرداند ،
چرا به گوشه ی چَشمی به ما نمی نِگری ... (sm50)

[Milik]

هَمی نالَم چو بلبل در سَحرگاه ،
به بویِ آنکه که گُلزارَم تو باشی

چو گویَم وصفِ حُسنِ ماهرویی ،
غَرض زان زُلفِ رُخسارَم تو باشی ... (sm50)

[Milik]

اگر نامِ تو گویی وَر نگویم ،
مُرادِ جمله گُفتارم تو باشی ... (sm50)

[Milik]

مِی صَبوح و شَکَرخوابِ صُبحدَم تا چند ،
به عٌذر نیم شبی کوش و گریه ی سَحَری

بیا که وَضعِ جهان را چُنان که من دیدم ،
گَر امتحان بِکُنی ، مِی خوری و غَم نَخوری ... (sm50)

[Milik]

نَفس برآمد و کام از تو برنمی آید ،
فَغان که بَختِ من از خواب دَر نمی آید

در این خیال به سر شد زمان عمر و هنوز ،
بلای زُلفِ سیاهَت به سَر نمی آید ... (sm50)

[Milik]

بَسَم حِکایت دِل هَست با نَسیمِ سَحر ،
ولی به بَختِ من امشب سحر نمی آید

زِ بَس که شُد دلِ حافظ رَمیده از همه کَس
کُنون زِ حَلقه ی زُلفَش به در نمی آید ... (sm50)

[Milik]

بَلای عشق تو بَر من چُنان اثَر کَرده ست ،
که پَند عالِم و عابِد نمی کُند اثرَم

قیامَتم که به دیوانِ حَشر پیش آرَند ،
میانِ آن همه تشویش دِر تو می نَگرم ... (sm50)

[Milik]

یا رب به خدایی ، خدایی ،
وانگه به کَمالِ ، کِبریایی

از عمر من آنچه هست بر جای ،
بِستان و به عمرِ لیلی افزای ... (sm50)

[Milik]

پَرورده ی عشق شُد سِرِشتَم ،
بی عشق مَباد سَرنوشتم ... (sm50)

[Milik]

صَباح الخِیر زَد بلیل کجایی ساقیا بَرخیز ،
که غوغا می کند در سر خیالِ خوابِ دوشینَم

شبِ رِحلت هم از بَستر رَوَم در قصر حورالعین
اگر در وقت جان دادن تو باشی شمعِ بالینم ... (sm50)

[Milik]

حِدیثِ آرزومندی که در این نامه ثَبت اُفتاد ،
همانا بی غلط باشد که حافظ داد تَلقینَم ... (sm50)

[Milik]

تا زِ مِیخانه و مِی نام و نِشان خواهد بود ،
سَرِ ما خاکِ رهِ پیرِ مُغان خواهد بود

حلقه ی پیرِ مغان از اَزلم در گوش است ،
بَر همانیم که بودیم و همان خواهد بود ... (sm50)

[Milik]

بر سر تُربت ما چون گُذری هِمَت خواه ،
که زیارتگَه رِندان جهان خواهد بود ... (sm50)

[Milik]

برو ای زاهدِ خودبین که زِ چَشمِ من و تو ،
رازِ این پرده نَهان است و نهان خواهد بود ... (sm50)

[Milik]

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجَت است ،
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است

جانا به حاجتی که تو را هست با خدا ،
کآخر دَمی بِپُرس که ما را چه حاجت است ... (sm50)

[Milik]

ای پادشاه حُسن خدا را بِسوختیم ،
آخر سوال کن که گِدا را چه حاجَت است ... (sm50)

[Milik]

نمازِ شامِ غریبان چو گریه آغازم ،
به مویه های غریبانه قصه پردازم

به یادِ یار و دیار آنچنان بِگریم زار ،
که از جهان رَه و رَسم سفر براندازم ... (sm50)

[Milik]

عکسِ رویِ تو چو در آینه ی حام افتاد ،
عارف از خنده ی مِی در طَمَع خام افتاد

حُسنِ رویِ تو بِیِک جِلوه که در آینه کرد ،
این همه نقش در آینه ی اوهام افتاد ... (sm50)

[Milik]

چِکُنَد کَز پی دوران نروند چون پَرگار ،
هر که در دایره گردش ایام افتاد

این همه عکسِ مِی و نقشِ نگارین که نمود ،
یک فُروغ رُخِ ساقی ست که در جام افتاد ... (sm50)

[Milik]

زیرِ شمشیرِ غَمَش رقص کُنان باید رفت ،
کان که شد کشته ی او نیک سرانجام افتاد ... (sm50)

[Milik]

آن شد ای خواجه که در صومِعه بازم بینی ،
کار ما با رخِ ساقی و لبِ جام افتاد ... (sm50)

[Milik]

هر دَمَش با من دِلسوخته لُطفی دِگَر است ،
این گِدا بین که چه شایسته انعام افتاد ... (sm50)

[Milik]

صوفیان جمله حَریفَند و نَظر باز ولی ،
زین میان حافظ دلسوخته بَدنام افتاد ... (sm50)

[Milik]

آن یار کَز او خانه ی ما جای پَری بود ،
سَر تا قَدمش چون پری از عیب بَری بود

دِل گفت فروکِش کُنَم این شهر به بویَش ،
بیچاره ندانِست که یارَش سَفری بود ... (sm50)

[Milik]

اوقاتِ خوش آن بود که با دوست به سَر شُد ،
باقی همه بی حاصِلی و بی خَبری بود ... (sm50)

[Milik]

هر گنجِ سَعادت که خدا داد به حافظ ،
از یُمن دعای شب و وِردِ سحری بود ... (sm50)

[kamran69]

(sm50)

[Milik]

خلوت ، خلوت ، خلوت ... (sm50)

[Milik]

فصلِ مردن واسه من کی می رسه ... (sm172)

[vahid98]

(sm50)

[sadegh1]

(sm50)

[Am!r]

(sm50)...

[yaran]

(sm50)

[ghasemshah]

(sm77)

[Milik]

شنبه روزِ بدی بود ... (sm50)

[sadegh1]

(sm50)

[blac]

(sm50).

[Hosseiin]

(sm27)

[Am!r]

(sm50)...

[hoohoo]

(sm54)(sm54)(sm54)(sm54)(sm54)(sm54)(sm54)(sm54)(s m54)

[ghasemshah]

(sm50)

[sadegh1]

(sm50)

[Am!r]

(sm50)...

[ghasemshah]

(sm77)(sm50)

[Milik]

دفترِ دوشنبه های بی کسی ... (sm50)(sm172)

[Hadi]

(sm50)

[Hosseiin]

اون دوستانی که به ممه خیلی علاقه دارن این آهنگ تقدیم به اونا (عهدیه ممرو لولو برده)
[فقط کسانی که در سایت عضو هستند قادر به مشاهده لینک ها هستند](sm59)

[sadegh1]

اون دوستانی که به ممه خیلی علاقه دارن این آهنگ تقدیم به اونا (عهدیه ممرو لولو برده)
[فقط کسانی که در سایت عضو هستند قادر به مشاهده لینک ها هستند](sm59)

لولو گوه خورده ممه فقط مال منه ممه میخواممممم(sm2)

[Hosseiin]

لولو گوه خورده ممه فقط مال منه ممه میخواممممم(sm2)

(sm120)

[Milik]

فغان که بَخت من از خواب در نمی آید ... (sm50)

[yaran]

نگو با من صدای من هوای گریه میاره (sm50)

[Milik]

از سر سه شنبه های موج و کف ،
هر پناهنده یه قایق می خره ،
ساحل از شکسته های ما پره ،
تا بخواهی صدفای بی سره ... (sm50)

[sadegh1]

(sm50)

[vahid98]

دلم رنج عجیبی میبرد از دوریت اما ... نجابت میکند مانند بانو های ایرانی (sm59)

[hoohoo]

(sm81)

[Am!r]

(sm50)...

[ghasemshah]

(sm77)(sm77)(sm77)

[Milik]

نگارینا دل و جانم ته داری ،
همه پیدا و پنهانم ته داری

نمی دونم که این درد از که دیروم
همی دونم که درمونم ته داری ... (sm50)

[Milik]

الهی دل بلا بی دل بلا بی ،
کنه چشمان کره دل مبتلا بی

اگه چشمان نکردی دیدی بونی ،
چه دونستی دلم خوبان کجا بی ... (sm50)

[Milik]

گر در یمنی چو با منی پیش منی ،
گر پیش منی چو بی منی در یمنی

من با تو چنانم ای نگار یمنی ،
خود در غلطم که من توام یا تو منی ... (sm50)

[Milik]

حالیا مصلحت وقت در آن می بینم ،
که کشم به میخانه و خوش بنشینم

جام می گیرم از اهل ریا دور شوم ،
یعنی از اهل جهان پاکدلی بگزینم ... (sm50)

[Milik]

سینه ی تنگ من و بار غم او هیهات ،
مرد این بار گران نیست دل مسکینم

بر دلم گردِ ستم هاست خدایا نپسند ،
که مکدر شود آینه ی مهرآیینم ... (sm50)

[Milik]

سر به آزادگی از خلق برآرم چون سنگ ،
گرد دهد دست که دامن ز خَسان برچینم ...

[Milik]

یه روز یا شاید یه شب ،

با صدای زنده نام ایرج بسطامی ،

به مرگ سلام خواهم کرد
و پس از سال ها انتظار به چهره ام لبخند خواهم نشاند ... (sm27)

[Mil@d-F]

(sm88)

[vahid98]

(sm25) دل من جام لبریز از صفا بود از این دلها جدا بود

[yaran]

(sm50)

[Am!r]

دلم تنگ است دلم می سوزد از باغی که می سوزد. (sm50)

[ghasemshah]

دلم تنگ است

دلم می سوزد از باغی که میسوزد

نه دیداری

نه بیداری

نه دستی از سر یاری

مرا اشفته میدارد

چنین اشفته بازاری

[Hosseiin]

(sm77)(sm54)

[Milik]

هیچکس با من نیست ...

[sadegh1]

هیچکس با من نیست ...


تنهای اول(sm172)

[sadegh1]

(sm50)

[Hadi]

(sm50)

[beoamir]

‏آرزوها تاریخ انقضا دارن، زمانش که بگذره برآورده شدنشون بی معنی میشه

[ghasemshah]

(sm50)

[hoohoo]

(sm1)(sm1)(sm1)(sm1)(sm1)(sm1)(sm1)(sm1)(sm1)(sm1) (sm1)(sm1)(sm1)(sm1)(sm1)(sm1)(sm1)

[Hosseiin]

تنهای اول(sm172)

(sm59)

[vahid98]

ای دل اگر نخواندت ره نبری به كوی او
بی قدمش كجا توان ره ببری به سوی او

[yaran]

(sm50)

[sadegh1]

(sm50)

[Am!r]

(sm50)...

[sadegh1]

برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست


گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست


آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک


جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست


این قافله از قافله سالار خراب است


اینجا خبر از پیش‌رو و باز پسی نیست


تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش


دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست


من در پی خویشم، به تو بر می‌خورم اما


آن‌سان شده‌ام گم که به من دسترسی نیست


آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است


حیثیت این باغ منم، خار و خسی نیست


امروز که محتاج توام، جای تو خالی است


فردا که می‌آیی به سراغم نفسی نیست


در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است


وقتی همه‌ی بودن ما جز هوسی نیست

هوشنگ ابتهاج

[sadegh1]

امروز که محتاج توام جای تو خالیست

فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست

بر من نفسی نیست ، نفسی نیست

در خانه کسی نیست نکن امروز را فردا

بیا با ما که فردایی نمی ماند که از تقدیر و فال ما

در این دنیا کسی چیزی نمی داند

تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خود

دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست

من در پی خویشم به تو بر می خورم اما

در تو شده ام گم به من دسترسی نیست

نکن امروز را فردا دلم افتاده زیر پا

بیا ای نازنین ای یار دلم را از زمین بردار

در این دنیای وانفسا تویی تنها ، منم تنها

نکن امروز را فردا ، بیا با ما ، بیا با ما

امروز که محتاج توام جای تو خالیست

فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست

در این دنیای نا هموار که می بارد به سر آوار

به حال خود مرا نگذار رهایم کن از این تکرار

آن کهنه درختم که تنم غرقه ی برف است

حیثیت این باغ منم خار و خسی نیست


اردلان سرفراز - آهنگ محتاج از ابی

[sadegh1]

(sm50)

[ghasemshah]

(sm77)

[Am!r]

(sm50)...

[Hosseiin]

(sm19)

[Am!r]

(sm138)

چقدر سوت و کور شده اینجا (sm50)

[Am!r]

نه تنها اینجا بلکه همه جا انگار خاک مرده ریختند

این هم از هنرنمایی و از برکت مملکت آخوندیه

[Am!r]

تو اون روحتون سگ ...

حیفه سگ بازم وفای این حیوون...

[Hosseiin]

نه تنها اینجا بلکه همه جا انگار خاک مرده ریختند

این هم از هنرنمایی و از برکت مملکت آخوندیه


تو اون روحتون سگ ...

حیفه سگ بازم وفای این حیوون...

هزار تا لایک داره این حرفت(sm10)

[ghasemshah]

(sm50)

[beoamir]

دیگه حال و حوصله ای واسه کسی نمونده

[Am!r]

(sm50)...

[Milik]

پیچیده دور تنش زنجیر خاطرات
رنجیده خاطر می رود از آبی حیات
باید که در تلاطم امواج گم شود
هم پرسه ی مرغان مرده ی ماهی خوار شود

رازی به ماندن نامش نمانده بود
این چشمه ی خشکیده , از آه آبستن است

همواره در فکرش شتاب بوده است و بس
تعجیل های بی ثمر در مرگ ممتدش

خط می زند تقویم را هر روز پشت هم
تا روزهای دیگرش روشن به شب شوند ...

[mojtabaa]

​[فقط کسانی که در سایت عضو هستند قادر به مشاهده لینک ها هستند]



Yagmur -02
(sm50)

[mehrshadk]

سلام دوستان

[Hosseiin]

سلام(sm127)

[Milik]

گفتم ... عشق ،
اشعار من دَرک ... (sm50)

[google]

عاقا کسی آپلودسنتر سراغ داره که هم FTP داشته باشه هم مثل آپلودبوی سرور خارج-به-داخل (یعنی فایلا از سرور خارجی به داخلی منتقل بشند)

البته مهمتر اینه که یه سرور FTP داشته باشه که با وصل شدن و آپلود روی اون، فایلا به سرور داخلی دیگه ای منتقل بشن

[Milik]

عاقا کسی آپلودسنتر سراغ داره که هم FTP داشته باشه هم مثل آپلودبوی سرور خارج-به-داخل (یعنی فایلا از سرور خارجی به داخلی منتقل بشند)

البته مهمتر اینه که یه سرور FTP داشته باشه که با وصل شدن و آپلود روی اون، فایلا به سرور داخلی دیگه ای منتقل بشن
[فقط کسانی که در سایت عضو هستند قادر به مشاهده لینک ها هستند]

[yaran]

(sm50)

[Am!r]

[فقط کسانی که در سایت عضو هستند قادر به مشاهده لینک ها هستند] چه جوریاست اندر عجبم... (sm77)(sm77)

[ghasemshah]

[فقط کسانی که در سایت عضو هستند قادر به مشاهده لینک ها هستند] چه جوریاست اندر عجبم... (sm77)(sm77)

امیر داداش سخت نگیر انجمنم قاطی کرده تو این مملکت همه چی خر تو خره

[Hosseiin]

[فقط کسانی که در سایت عضو هستند قادر به مشاهده لینک ها هستند] چه جوریاست اندر عجبم... (sm77)(sm77)

برای منم یه بار پیش اومده فکر کنم انجمن موزیک باران عاشق شده(sm59)

[Milik]

من این همه شیدایی ،
دارم زِ لبِ جامی

در دست تو ای ساقی ،
پیمانه چنین باید ... (sm50)

[Milik]

می گریم و می خندم ،
دیوانه چُنین باید

می سوزم و می سازم ،
پروانه چُنین باید ... (sm50)

[Milik]

صد دشتِ شقایق چشم در خون دلم دارم ،
تا خود به کجا آخر با خاک درآمیزم ... (sm50)

[Milik]

صبا وقتِ سحر بویی ز کوی یار می آید ،
که بوی او شفای جان هر بیمار می آید

مَگر از زُلفِ دلدارم صبا بویی به باغ آورد ،
که از باغ و گل و گلزار بوی یار می آید ...(sm50)

[Milik]

از آن چون بُلبلِ بیدل زِ رنگِ و بوی گل شادم ،
که از گلزار در چشمم رُخِ دلدار می آید ... (sm50)

[Milik]

گَر آید در نظر کَس را به جز رُخسار او رویی ،
مرا باری دایم بر آن رُخسار می آید ... (sm50)

[Milik]

اگر گلزار می آید کسی را خوش مرا باری ،
نَسیمِ کوی او خوشتَر زِ صد گُلزار می آید ... (sm50)

[Milik]

زبانِ خامه ندارد سَرِ بیان فراق ،
وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق

دریغِ مدتِ عمرم که بر امیدِ وصال ،
به سر رسید و نیامد به سر زمانِ فراق ... (sm50)

[Milik]

کُنون چه چاره که در بَحرِ غم به گِردابی ،
فُتاده زورقِ صَبرم زِ بادبان فراق

اگر به دست افتد فراق را بِکُشم ،
که روزِ هِجر سیه باد و خان و مان فراق ... (sm50)

[Milik]

خلوت ،
سوت و کور ... (sm172)

[Milik]

بگو به خواب چَشم من خراب درآید ،
مَگر خیالِ تو بیرون رَود که خواب درآید

به دور دیده ی خود خاربَستی از مُژه کَردم ،
که نه خیالِ تو بیرون رود نه خواب درآید ... (sm50)

[Milik]

اسرار عَزَل را نه تو دانی و نه من ،
وین حرفِ معما نه تو خوانی و نه من

هَست اَندر پَس پرده گفتگوی من و تو ،
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من ... (sm50)

[Milik]

ای سُلیمان در میان زاغ و باز ،
حِلمِ حَق شو با همه مُرغان بِساز

مُرغِ جَبری را زبان جَبر گو ،
مرغ پر اِشکَسته را از صبر گو ... (sm50)

[Milik]

ما نه مرغان هوا نه خانگی ،
دانه یِ ما دانه یِ بی دانگیِ ... (sm50)

[Milik]

صَنَما با غمِ عشقِ تو چه تدبیر کُنم ،
تا به کِی در غمِ تو ناله ی شَبگیر کنم

دلِ دیوانه از آن شد که نَصیحت شِنَوَد ،
مَگَرَش هم زِ سرِ زُلفِ تو زَنجیر کنم ... (sm50)

[Milik]

با سَر زُلفِ تو مَجموعِ پریشانی خویش ،
کو مَجالی که یکایک همه تَقریر کنم

آن چه در مُدت هِجرِ تو کشیدم هِیهات ،
در یِکی نامه مَهال است که تِحریر کنم ... (sm50)

[Milik]

آن زمان کآرزوی دیدن جانم باشد ،
در نظر نَقش رُخِ خوب تو تَصویر کنم ... (sm50)

[Milik]

آن کیست کَز راهِ کَرَم با چون مَنی یاری کُند ،
بَر جایِ بَدکاری چو مَن یک دَم نِکوکاری کند

اول به بانگِ نای و نِی آرَد به دِل پیمانِ وِی
وان گَه به یک پیمانه مِی با من وفاداری کند ... (sm50)

[Milik]

گُفتَم گِره نَگشوده ام زان طُره تا من بوده ام ،
گفتا مَنَش فرموده ام تا با تو طَراری کُند ... (sm50)

[Milik]

دِلبر که جان فَرسود از او ،
کامِ دَلَم نگشود از او

نومید نَتوان بود از او ،
باشد که دِلداری کُند ... (sm50)

[Milik]

پَشمینه پوشِ تُند خو از عشق نشیده سَت بو ،
از مَستی اش رَمزی بگو تا تَرکِ هوشیاری کُند ... (sm50)

[Milik]

زان طُره ی پُر پیچِ و خَم سَهل است اگر بینم سِتَم ،
از بَند و زَنجیرش چه غَم آن کَس که عَیاری کُند ... (sm50)

[Milik]

با چَشمِ پُر نِیرنگِ او حافظ مَکُن آهنگِ او ،
کآن طُره ی شَبرنگِ او بسیار طَراری کُنَد ... (sm50)

[Milik]

غَمِ عالَم هَمه کِردی بِبارُم ،
مَگَر مو لوکِ مستِ سرقِطارُم

مَهارُم کِردی و دادی به ناکَس ،
فُزودی هر زمان باری بِبارُم ...

[Milik]

به رویِ دِلبَری گَر مایلَستُم ،
مَکُن منعُم گرفتار دلَستُم ... (sm50)

[Milik]

دو چَشمونِت پیاله پُر زِ مِی بی ،
دو زُلفُنِت خَراجِ مُلکِ رِی بی

هَمی وعده کِری امروز و فردا ،
نَذونُم مو که فردای تو کی بی ... (sm50)

[Milik]

دَمی بورهِ بِوین حالِم تِه دلبر ،
دِلُم تَتنگه شبی با ما به سَر بَر

تِه گُل بَر سَر زَنی ای نوگُل مو ،
به جایِ گُل زَنُم مو دستُ بر سر ... (sm50)

[Milik]

زِ جالِ خویشتَن مو بیخَبر بیم ،
نَذونم در سَفر یا در حَضَر بی

فَغان از دستِ تو ای بیمُرُوَت ،
هَمی ذونُم که عُمری در به در بیم ... (sm50)

[Milik]

تَلخی نَکُنَد شیرین ذَقَنَم ،
خالی نَکُنَد از مِی دَهنم

عُریان کُنَدَم هر صبحدَمی ،
گویِد که بیا من جامِه کَنَم ... (sm50)

[Milik]

از ساغَر او گیج است سَرَم ،
وَز دیدنِ او جان است تَنم ... (sm50)

[Milik]

تَنگ است بَر او هر هَفت فَلَک ،
چون می رَود او دَر پیرهَنَم ... (sm50)

[Milik]

می شُدَم در فَنا چو مَه بی پا ،
اینکِ بی پایِ پا دَوان که مَنم

بانگ آمد چه می دَوی بِنگَر ،
در چِنینِ ظاهرِ نَهان که مَنم ... (sm50)

[Milik]

هر کَبوتَر می پَرَد زی جانِبی ،
وین کَبوتَر جانِب بی جانِبی ... (sm50)

[Milik]

در طَوافِ شمع می گُفت این سُخَن پروانه ای ،
سوختَم زین آشنایان ای خوشا بیگانه ای ... (sm50)

[Milik]

ای دِل شکایت ها مَکُن تا نَشنود دِلدارِ من ،
ای دِل نمی تَرسی مَگر از یارِ بی زِنهارِ من

ای دل مَرو در خونِ من در اشکِ چون جیحونِ من ،
نَشنیده ای شَب تا سَحر آن ناله های زارِ من ... (sm50)

[Milik]

بیداد رَفت لاله ی بر باد رفته را ،
یا رَب خَزان چه بود بَهارِ شِکُفته را

هر لاله ای که از دلِ این خاکدان دَمید ،
نو کَرد داغِ ماتَم یارانِ رَفته را ... (sm50)

[Milik]

ای کاش ناله های چو من بُلبلی حَزین ،
بیدار کردی آن گُل در خاک خُفته را ... (sm50)

[Milik]

جُز در صَفای اشک دلَم وا نمی شَوَد ،
باران به دامَن است هوایِ گِرفته را ... (sm50)

[Milik]

واران وارانه عَزیزَکَم ،
گُل ریزَه ریزَه

وَعدَه ی وَهار داد ،
یَه خو پاییزَه ... (sm50)

[Milik]

واران وارانَه ، واران تَرَم کَرد ،
سوزِه ی چو خُمار عَزیزَکَم ،
لَه دین دَرَم کَرد ... (sm50)

[Milik]

شَرطو لَه داخِت عَزیزَکَم ،
هرگِز نَخَنِم ،

بَرگی آزیَیتی لَه وَر نَکَنِم ... (sm50)

[Milik]

شیرین شیرینِ ،
شیرین شَمامَه

ساتی نِینِمِت عَزیزَکَم ،
عُمرِم تَمامَه ... (sm50)

[Milik]

مُژده ای دل که دِگَر بادِ صبا باز آمَد ،
هُدهُد خوش خَبر از طَرف صبا باز آمد ... (sm50)

[Milik]

بَرکِش ای مُرغِ سَحر نَغمه ی داوودی باز ،
که سُلیمان گُل از طَرفِ صبا باز آمد ...(sm50)

[Milik]

لاله بویِ مِی نوشین بِشَنید از دَمِ صٌبح ،
داغِ دِل بود و به اُمیدِ دَوا باز آمد ... (sm50)

[Milik]

عارِفی کو کِه کُنَد فَهم زبانِ سوسَن ،
تا بِپُرسَد که چَرا رَفت و چرا باز آمد ... (sm50)

[Milik]

بُتی دارم کِه گِردِ گُل زِ سُنبُل سایه بان دارد ،
بَهارِ عارِضَش خَطی به خونِ ارغَوان دارد

ژ چَشمَش جان نَشایَد بُرد که از هَر سو که می بینَم ،
کَمین از گوشه ای کَرده سَت و تیری در کَمان دارَد ... (sm50)

[Milik]

خدا را دادِ مَن بِستان از او ای شَحنه ی مَجلِس ،
که مِی با دیگران خورده سَت و با من سَر گِران دارد

چو اُفتاده سَت دَر این رَه که هَر سُلطانِ مَعنی را ،
در این دَرگاه می بینَم که سَر بر آستان دارَند ... (sm50)

[Milik]

چو عاشق می شُدم گُفتَم که بُردَم گوهَرِ مَقصود ،
نَدانِستَم که این دریا چه موجِ خون فِشان دارَد ... (sm50)

[Milik]

ما درسَ سَحر در رَه میخانه نَهادیم ،
مَحصولِ دُعا در رَه جانانه نَهادیم

در خِرمَن صد زاهِد عاقِل زَنَد آتَش ،
این داغُ که ما بَر دلِ دیوانه نَهادیم ... (sm50)

[Milik]

چون می رَوَد این کَشتی سَرگَشته که آخَر ،
جان دَر سَر آن گوهَرِ یِک دانه نَهادیم ،

دَر دل نَدهم رَه پَس از این مِهرِ بُتان را ،
مُهرِ لَبِ او بَر دَر این خانه نَهادیم ... (sm50)

[Milik]

وقتی دلِ سودایی می رَفت به بُستان ها ،
بی خویشتَنَم کَردی بویِ گُل و ریحان ها

گُه نَعره زَدی بُلبل ، گَه جامه دَریدی گُل ،
تا یادِ تو افتادم ، از یاد بِرَفت آن ها ... (sm50)

[Milik]

ای مِهرِ تو بَر دِل ها ، وِی ذِکرِ تو بَر لَب ها ،
وِی شورِ تو در سَرها ، وِی سِرِ تو در جان ها

تا خارِ غمِ عِشقَت آویخته در دامَن ،
کوتَه نَظَری باشَد ، رَفتن به گُلستان ها ... (sm50)

[Milik]

گَر دَر طَلَبت ما را رَنجی بِرِسَد شاید ،
چون عشقِ حَرَم باشد ، سَهل است بیابان ها ... (sm50)

[Milik]

بیایید که گُلزار دَمیده سَت ،
بیایید که دِلدار رَسیده سَت

بیایید و بیارید هَمه جان و جهان را ،
بِه خورشید سِپارید که خوش تیغ کشیده سَت ... (sm50)

[Milik]

بَر آن زِشت بِخَندید که او ناز نمایَد ،
بر آن یار بِگِریید که از یار بُریده سَت

همه شَهر بِشورید چو آواز دَر افتاد ،
که دیوانه دِگَر بار زِ زَنجیر رَهیده سَت ... (sm50)

[Milik]

گِریه کُن که گَر سیلِ خون گِری ثَمَر ندارد ،
ناله ای که نایَد زِ نایِ دل اثَر ندارد

هر کسی که نیست اهلِ دل زِ دل خَبَر نَدارد ... (sm50)

[Milik]

دل زِ دَستِ غَم مَفَر ندارد ،
دیده غیرِ اشکِ تَر ندارد

زندگی دِگَر ثَمَر ندارد ... (sm50)

[Milik]

گَر زَنیم و چاک ، جِیبِ جان چه باک ،
مَردُ جُز هَلاک هیچُ چارِه یِ دِگَر نَدارَد ،

زندگی دِگَر ثَمَر ندارد ... [فقط کسانی که در سایت عضو هستند قادر به مشاهده لینک ها هستند]