ساسی موتور را گذاشتم جلوی دارخونه یارو بی پدر زنش رو سوار موتور کرده بی ناموس می بینه موتور هندا 70 من جلوشه داره رد میکنه میره زده موتوره افتاده اومده ام میگم داداش بریم دکتر برای یه عینک ته نلبکی بنویسه برات اورانوس و زحل و مشتری را هم ببینی ساسی زنش بهش خندید طرف شاکی شد اومد پایین گفت حاجی گذاشتی سر راه برو تا دبه نداختی رو دستمون یه چیز گفتم دیگه دعوا شروع شد گفتم داداش تو کی هستی شیر ما هم نیستی اگه بودی سر کله ات سوراخ بود زنش دیگه داشت از خنده پاره میشد که من یه چک خوردم ولی زدم دماغش خون اومد فک کنم شکست دماغش ملت جمع شدن به خیر گذشت.
موتوریه یوزر انجمن نباشه بیاد منو ب فحش بکشه![]()
تو تهران مشخص نمیکنه که زن طرف هستش خواهرشه صیغه اشه چه کوفتیش هست ولی قیافه داغونه من میدید با موتورم خیلی میخندید.
انگار خودشون مازراتی داشتن خودشون هم هندا 125 سوار شده بودن من حرف میزدم به طرف نگاه میکردم خنده اش میگرفت نمیدونم شیرین عقل بود اُمل بود یا نه ما را اُوس گیر آورده بود.
![]()
در حال حاضر 12 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 12 مهمان ها)